.درکوچه های عشق دنبال منی / من فکر می کردم فقط مال منی
این دل اسیر مهر روی توست نمی دانی ؟ / ای همرنگ چشم من ، تو فال منی
نویسنده : soheil
.
.درکوچه های عشق دنبال منی / من فکر می کردم فقط مال منی
این دل اسیر مهر روی توست نمی دانی ؟ / ای همرنگ چشم من ، تو فال منی
۷ ﺑﺎﺭ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻫﻢ بگو “ﭼﺴﺐ , ﭼﯿﭙﺲ , ﺳﺲ؟”
حالا سوتی هایی که دادی رو بفرست حال کنیم !
دختر خانومها جهت جلوگیری از ترشیدگی ، از این به بعد
به نیت یکی بودن خدا ۱ دونه سکه مهر کنین !
دیشب یه پشه رو تو هوا گرفتم،
تا اومدم تو مشتم لهش کنم دیدم دستم خیس شد،
فک کردم خونه، دستمو وا کردم دیدم داره گریه میکنه،
گفتم چته؟! خودتو زدی به موش مردگی؟
یهو بغضش ترکید و گفت: ای بابا! گوشت که خیلی وقته نمیخورید
مرغ هم که شده کیلوئی ۸۰۰۰ تومن، اونم دیگه کسی نمیخوره
خوناتون مزه ترب سفید میده…
ما خودمون میخوریم ولی بچه هامون یه هفتهاس لب به خون نزدن …
دیگه بغض امونش نداد مـُرد !
شرمنده ميکني...! گاهي درخواب به من سرميزني!!!
چي باعث ميشه يادم بيفتي؟به همه بفرست جواباي جالب ميگيري(اول جواب من)؟
اومدم بنویسم خیلی شبیه حیوونها هستی اما …
وقتی یاد نجابت اسب افتادم
وقتی یاد وفاداری سگ و اون نگاه مهربونش افتادم
وقتی یاد نهنگ افتادم که به جفتش تا آخر عمرش وفادار می مونه
وقتی یاد شیر افتادم که اگر گرسنه نباشه ، شکار نمی کنه
وقتی یاد قو افتادم که غرورش رو خیلی دوست داره
وقتی یاد مرغ عشق افتادم که بدون جفتش میمیره
به خودم گفتم خیلی نامردیه تو رو به حیوون تشبیه کنم
نبردی از وفا یک ذره بویی / به هر ساعت شوی مایل به سویی
فقط یه نکته میگویم قبول کن / عزیزم واقعا بی چشمو رویی
به سلامتی اونایی که ازت ساعت میپرسن بعد موبایلشون رو میارن ببینن درست گفتی یا نه ؟
آخه مگه امتحانه !....
ادش بخیر وقتی اول سال میشد و معلم می پرسید شغل باباهاتون چیه اب می شدم پیش دوستام که باباهاشون دکتر مهندس و یه فرد مهم بودن بگم بابام سوپرمارکت داره آما...اون روز همون دوستم که باباش مهندس بود رو دیدم همچی با حسرت گفت بابات همون سوپرمارکت رو داره که بهش گفتم مگه قرار بود نداشته باشه؟؟؟ گریه کرده میگه خوشبحالت تو چی می فهمی گرونی یعنی چی!!!
چه لزومی دارد برای جزئیات زندگی گریه کنیم
وقتی کل زندگی گریه داره !
هیچ وقت فرصتش نشد مثل “پول پول میاره” رو درک کنم
ولی قطع به یقین میدونم خواب خواب میاره…!!
مرز عشق این روزها شباهت زیادی به آدامس داره:
اول شیرین ، بعد دوست داشتی ، سپس تكراری و خسته كننده و در آخر دور انداختنی
وقتی گریه کردیم گفتن بچه ای ...
وقتی خندیدیم گفتن دیوونه ای ...
وقتی جدی بودیم گفتن مغروری ...
وقتی شوخی کردیم گفتن سنگین باش...
وقتی که حرف زدیم گفتن پر حرفی...
وقتی ساکت بودیم گفتن عاشقی...
حالا که عاشق شدیم میگن گناهه...
میگن : تنبلی مادر همه عادت های بد ماست !
ولی خب به هرحال مادره و احترامش واجبه !
من خيلي وقته كارت قرمزمو گرفتم,فقط دارم آروم آروم زمين و ترك ميكنم , واسه وقت كشي ...
خانوم در حالی که جدول حل میکرد از شوهرش پرسید :
یک اختراع نام ببر برای جبران اشتباهات بشر !
شوهر گفت : محضر طلاق !!!
یه شب ستاره آرزو ها از آسمون اومد پایین گفت : یه آرزو بکن
منم تو رو خواستم
گفت نمیشه
گفتم چرا ؟
گفت : ما تو جنس بنجل نیستیم !!!
اگه زندگی سخته اگه مشکلات زیاده اگه بیکاری اگه نیاز به سرمایه داری
نگران نباش ما برات دعا می کنیم !!!
اولین جلسه ی کلاس بود، استاد اسامی بچه ها را یکی یکی می خواند،
رسید به اسم «بارانه». شخص مورد نظر را که پیدا کرد پرسید: واسه چی بارانه؟
دختر جواب داد: واسه اینکه روز تولدم بارون میومده !
برادر اهل دلی از ته کلاس گفت: خوبه اون روز آفتابی نبوده !!!
سبو بشکست و دل بشکست و جام باده بشکست
خدایا در سرای ما چه بشکن بشکنه بشکن من نمی شکنم بشکن !